مرگ

ساخت وبلاگ
مرگ یکی از گنگ ترین چیز هاییه که من باهاش روبه رو شدم ....

میتونه به اون سختی باشه که امام جمعه مسجد محلمون میگفت:
"از سختی و فشار قبر بدن کبود میشود" یا "در چشمای مرد چشم چرون اهن مذاب میریزن" یا "داستانی از کسی که موسیقی زیاد گوش می داد بعد درش که آوردند از فشار قبر بدنش متلاشی شده بود"
تا چند سال پیش ترس از مرگ باعث میشه که من وقتی با تاکسی می ایم خودم رو به دختر توی تاکسی نچسپانم"
به اندازه ای که در یه مقطعی من مماس به شیشه چسپیده بودم

بعضی وقت ها به این فکر کن که اگه بمیری چه فرقی تو نظم این دنیا رخ میده....
مثلا خود من اگه همین فردا بمیرم واکنش اطرافیانم چیه و بعدازمرگم چی میگن؟
یار سابقم احتمالا ناراحت میشه، چون وقتی زنده بودم به اندازه ی کافی اذیتم نکرد. آدم مُرده رو هم که نمیشه اذیت کرد. آدم مُرده هیچی براش مهم نیست!

پدرم هم به احتمال زیاد ناراحت میشه، یعنی مطمئنم که ناراحت میشه. چون یه پسر مُرده نمیتونه دبیر بشه یا سایت براش طراحی بکنه پدرشو سربلند کنه. چون اینطور که بنظر میرسه آدم مُرده دستش از دنیا کوتاهه!

مادرم هم حتما ناراحت خواهد شد. در این مورد نمیتونم شک کنم. چون یه پسر مُرده نمیتونه واسه مادرش نوه بیاره. میدونین که آدمها چقدر دوست دارن نوه داشته باشن. چون در پروسه ی ادامه نسل، بچه آوردن کار سختی نیست،کافیه یه نفر رو پیدا میکنین و از اونور بچه رو بگیری. ولی این انتهای ماجرا نیست، بلکه ابتدای آن است. حالا باید بزرگش کنین. این هم کار سختی نیست. کار سخت اینه متعاقدش کنی که یه نفر رو پیدا کنه بچه رو ازش بگیره یا حتی به کمک یکی دیگه یه بچه رو تحویل بده
حالا فهمیدین مادرم چرا ناراحت میشه؟! چون یه پسر مُرده یعنی نوه بی نوه. و این یعنی شکست بزرگ در ادامه ی نسل.

دوستان صمیمیم هم احتمالا ناراحت میشن، چون یه نفر که حاضر بوده به چرت و پرت هاشون گوش کنه و مشاهده گرِ زندگیِ مزخرف شون باشه، دیگه نیست..

پسر داییم هم احتمالا ناراحت میشه
چون کس دیگه ای رو پیدا نمیکنه که بتونه چاخان ها روابطش رو با جنس مخالف رو تو گوشش فرو کنه و اون یارو هم دروغاشو به روش نیاره

پسر خاله مم احتمالا ناراحت میشه چون کس دیگه ای رو نمیتونه پیدا کنه که بهش پول قرض بده و بعد یادش بره که اصلا پول رو پس بده

پسر عموم هم احتمالا ناراحت میشه چون مهسا نمیتونه دیگه بهش پیام بده ...

اصلا یه چیزی
وقتی مُردم چطوره جسدم تو این کره زمین لعنتی نمونه . اگه قدرتش رو داشتم جسدم رو داخل فضا رها میکردم تا هیچی از بدنم به زمین برنگرده. چون اگه برگرده، احتمالا یه روز به شکل یه میوه ی موز یا پسته درخواهم آمد و انسانها منو خواهند خورد و جانی خواهم شد در بدن آنها که باز هم شبیه خود تخم مرغیشان را تولید کنن. دوست دارم خودمو از شر همه ی انسانها خلاص کنم. اصلا دلم نمیخواد دست های هیچ بشری به لاشه م بخوره. همین مونده بذارم بدنم رو بشورن و داخل تابوت بذارن و بعد بیان سرقبرم و بگن:
+آدم خوبی بود.‌.
-آره.. آدم خوبی بود.. من زانیارم.. از آشنایی با شما خوشوقتم..
+من هم هاوژینم.. از آشنایی با شما خوشوقتم..
و بعد برن دنبال امیال باطنی شون ...
ما انسانها رو میشه پیش بینی کرد به فکر ارضای امیالمون
متاسفانه ما کارخانه های پست فطرت تولید آدمیم. باید اعتراف کنم که زندگی رقت باری داریم
//خودمم نفهمیدم چی نوشتم

پنج سال...
ما را در سایت پنج سال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : raminkhaledian بازدید : 92 تاريخ : جمعه 16 شهريور 1397 ساعت: 2:29