شرلوک و واتسون در تهران

شبی پاییزی در کافه ای در تهران...

شرلوک :   موقعیت ساعت سه دو نفر وارد شدن بریم تحلیل
واتسون :  حله
شرلوک :  نمره دهی؟
واتسون : سیاهه هشت نارنجی هفت و نیم
شرلوک :  سیاهه درسته ولی نارنجی تهش هفت و بیست پنج
واتسون : چرا؟
شرلوک :  از سارا جذابتره ولی از کایلی کمتر
واتسون :  به نظرم در حد کایلی
شرلوک :  نه کایلی اپشنای بهتری داشت
واتسون : پس 7.25
اهنگی از تتلو در کافه پلی است واتسون به ویتر میگوید آن را به اهنگی از نامجو تغییر بدهد

شرلوک متوجه زمزمه قسمتی از اهنگ ترنج توسط دختر مورد نظر می شود
بعد ده دیقه
شرلوک :  وقتی دختره وارد شد اهنگ تتلو رو شنید به دوستش گفت این کدوم اهنگشه ؟ در حالی که برای نامجو داره هم خونی میکنه دو سبکی که کلا نمیگنجن تو یه کاسه نظرتو چیه؟
واتسون : نظر خاصی ندارم
سیگارشو در اورد. خودش پیش قدم نشد
سیگار کشیدن و به دست گرفتنشو دقت کردی کاملا تابلو بود ناشیه
پس از سیگار داره به عنوان نردبون مقبولیت خودش استفاده میکنه برخلاف دوستش
واتسون :  استدلال ضعیفیه بازم
بعد چن دقیقه
واتسون :  با این دیگه اثبات میشه
شرلوک :  بگو
واتسون :  حرفاشونو گوش دادی؟
شرلوک :  کاملا یه گوشم باهاشونه
واتسون : دقت کردی وقتی یارو از مهمونی تولد دوس پسرس گفت بلافاصله یه خاطره با همین
مضمون با بار مثبت برا خودش گفت
شرلوک :  فرضیه ثابت شد دقیقا این همون دوستشه که میخاد از دوستی باهاش برا خودش اعتبار بخره
بعد ده دقیقه
واتسون :  وقتی میخنده دقت کن بهش
خنده خودشو می پوشونه
به نظرت چه نشونه ای میتونه باشه
شرلوک :  دو حالت داره یا اعتماد به نفس درونی رو نداره و یا خیلی دوستی نداشته که باهاش راحت باشه
واتسون :  میشه گفت تک فرزنده
شرلوک :  فرضیه قوییه استدلال من ضعیف تر ازین حرفاس
واتسون :  شرلوک ساعت چنده؟
شرلوک :  ده و بیست دیقه
واتسون :  دختری که ده و بیست دیقه بیرونه نشون میده
خونواده روشنفکری داره و احتمالا مزاحمی نداره
شرلوک :  بازم قبول نمیکنم خودت چند شب پیش با ماری تا ساعت ده بیرون بودی!
واتسون :  یه ماه پیس تابستون بود و ساعت جدید
ما فقط دو ساعت بعد غروب افتاب بیرون بودیم
شرلوک :  استدلال ضعیفه بازم
شرلوک بلند می شود تا میز و خود ان زن را بار دیگر رصد کند
شرلوک :  روی میز سوییچ ماشین دختره رو در کنار وسایل دیگه اش دیدک
واتسون :  ماشین مال اونه؟
شرلوک :  با گوشی شیاومیش بعیده این ماشین خودش باشه
ماشین خونواده اس
واتسون :  استدلال قوی تری لازم داریم
واتسون :  صبر کن ببینم سویچشو ببین برا ماشین ایرانیه؟
شرلوک :  اره
واتسون :  میتونی مدلشو تشخیص بدی
شرلوک :  پژوه ولی نمیدونم چه پژویی 
شرلوک :  ظاهرش خیلی نو نیست
واتسون :  پس ماشین برا خودش نیست چون زیاد کار کرده و ماشین یه دختر نیست
شرلوک : کارت بانکیش از کارت های قدیمی بانک ملی بود و نو بود کسی که انقدر مرتبه نباید سوییچ ماشینش انقدر خش داشته باشه و کهنه باشه پس صد در صد ماشین مال خودش نیست
واتسون : پس شد دختریه که از طبقه متوسط به احتمال زیاد تک فرزند
کسی که خیلی اجتماعی نبوده و حالا تمرکز پدر مادرش رو اینه که بتونن ازین وضع درش بیارن
پس همونطور که ماشینش قدیمی و ایرانیه و داره هنر میخونه و تا ده د نیم بیرونه
در دوست پیدا کردن مشکل داشته برا همین دوست خوبی نداره و انقدر میخاد به این دختر یبس نزدیک
بشه
شرلوک :  اممم ببین کی داره یاد میگیره فن کارو
واتسون : شات اپ
واتسون :  به نظرت دختره رشته اش چیه ؟
شرلوک :  صد درصد مهندسی نیست
واتسون :  چرا؟
شرلوک :  یه جایی از مکالماتشون گفت اصن ریاضیم خوب نیست.
واتسون : علوم پزشکیه میتونه باشه
شرلوک :  نه
واتسون :  چرا
شرلوک :  چون تو این اوج کرونا بدون ماسکن
واتسون :  خب خیلیا ماسک ندارن
شرلوک :  حتی با ماسکم وارد کافه نشد این مثل اینه یه برنمه نویس ابونتو نصب نکنه
واتسون :  من میگم هنره
شرلوک : افرین منم اینو میگم دلیلتو بگو
واتسون :  تیپ دختره به اندازه مهندسا بد نیست و به اندازه پزشکیا فورمالیته و جذاب نیست به علاوه اعتماد به نفس علوم پزشکیا معمولا بالاس
علوم انسانیو نمیتونم مثال بیارم ولی تیپش دقیقا فراغ بودن تیپ هنریارو داره
شرلوک :  آه من این را می دونم اگر چند فراغی رو با علوم انسانیا گذرانده باشی 
نحوه حرف زدن و ارتباط چشمی شون از هر رشته دیگه ای قوی تره این دختره سطحی تر از یه دانشجوی علوم انسانی حرف میزنه حتی اگه بخاد در مورد یه چیز جدی نظر بده
واتسون :  استدلالا ضعیفن ولی خب در همین حدم میتونیم مانور بدیم
   شرلوک : به تیپشون دقت کردی
واتسون شروع به برانداز کردن تیپ شان می کند
شرلوک :  هر دو یه ست رو پوشیدن ولی با رنگ های مختلف
به دختر هشتیه کاملا میاد
ولی برای اون دختر مد نظر ما کاملا قضیه برعکسه
که یه نوع تقلیده ؟
واتسون :  صبر کن ببینم از کجا فهمیدی این ازون تقلید کرده
شرلوک :  لباسی دختر هشت کیفیتش بهتره

واتسون :  استدلال عالی بود
شرلوک :  تازه دوتاشون یه مدل دستبند دارن
واتسون :  این قضیه کاملا اثبات شد ولش میکنیم
اینجا دو نفر قصد عکس گرفتن داشتن  که دختره مد نظر گفت با اون اپه بگیر
"نگاه پیروزمندانه ی واتسون و شرلوک به همدیگر و بالا رفتن یک قلپ از قهوه"
شرلوک :  امتحان شماره گرفتن رو بگیریم
واتسون : هنوز مطمین نیستم سینگل باشه
شرلوک : سینگله
واتسون :  از کجا فهمیدی؟
شرلوک :  فکر کن
واتسون :  چیزی به ذهنم نمیرسه
شرلوک :  وقتی از پارتنرش حرف میزد فعل هایی که در جملاتش به کار می برد ماضی استمراری بود
در صورتی که اگر پارتنری داشت داشت یا از مضارع استفاده میکرد یا ماضی ساده
واتسون : زیبا ترین استدلال امشب
شرلوک :  برو بهش شماره بده
واتسون :  من دارم با ماری ازدواج میکنم شرلوک
شرلوک : آه ان پیمان مسخره ازدواجتان
واتسون : تو لال نخواهی مرد اگر از ماکزیمم تعداد انقباض های عظلات دهانت استفاده نکنی
شرلوک : دلیل قانع کننده ای برایم بیار تا این کارو بکنم
واتسون :  الان بهت علاقه مندش میکنم
شرلوک :  بکن
واتسون :  کنجکاو نیستی که پروفایل سوشیال مدیاش چطوریه
شرلوک :  یه چیزیو نود درصد احتمال میدم اونم اینه حداقل یک عکس با رفیقاش یا یه عکس کراپ شده از یه مهمونی داره
واتسون :  افرین حتی میشه احتمال داد عکساش فقط تو یه زاویه باشه
شرلوک :  چطور؟
واتسون :  وقتی سلفی گرفتن سرشو چرخوند و تو موقعیت ناهنجاری قرار گرفت
که لازم نبود اگه به زاویه طلایی اهمیت زیادی نمی داد
شرلوک :  اره درست میگی.
واتسون :  برو بهش بگو
شرلوک :  نه تو برو
واتسون :  چهره تو بی بی تره
شرلوک :  تو موجه تری
واتسون :  قدت بلند تره
شرلوک :  عرض شونه تو بهتره
واتسون :  من شکم دارم 
شرلوک :  آه حوصله مو سر بردی
  شرلوک به سمت میز ان دو زن می رود سر موزیک نامجو کمی با هم بحث داشتن و با شوخی بسیار بی نمکی سعی در گرفتن ان زن دارد
زن با آی دی راحت تر است
نگاه شرلوک به واتسون و خنده ی اینکه " اینو چطور حدس نزده بودیم"
ایدی معتبر نیست
شرلوک : ادد نمیشود 
ان زن :  میدونی چرا ادد نمیشه
گفتم چرا
گفت بو ئه ویکه من کوردم(برا اینکه من کردم)
واتسون سرش را به نشانه افسوس تکان میدهد
شرلوک : دوستتم کرده؟
   آن زن : خیر کرد بود که حرفای شمارو تحمل نمیکردم
شرلوک : خوبه
شرلوک به سمت میز باز میگردد و با نگاهش واتسون را بلند میکند و ازکافه خارج می شوند
******************************
در خیابان وصال :
واتسون : بهتره اینکارو نکنیم دیگه
شرلوک : آه چرت نگو واتسون
....

theme : پنج سال...