دهه هشتاد

ساخت وبلاگ

اگر مارول یونیورس رو دنبال کرده باشید که بعید میدانم به کودک درونتان بعد از سیزده سالگی بهایی داده باشید بر خلاف من

هر کاراکتر صحنه ای داره به اسم کانون اونت

جایی که همه ی معادلات عوض میشه

مثلا دست گرفتن چکش تور توسط کاپیتان آمریکا در اندگیم

اگر جامعه ایران بعد از انقلاب را مارول یونیورس درنظر بگیریم دهه هشتاد کانون ایونت جامعه ایران بود

دهه شصتی هایی که با الگو برداری از مرغداری های کثیر الولد از فرج مادرشان [در بکگراند قبیض پدرانشان دیده میشود] به زمین افتادند با خود خرده فرهنگ های متفاوتی را به جامعه اوردند

در دهه هشتاد این نسل به اوایل دوره جوانی خودش رسید

اصلاحات با هنرمایی خاتمی با عبای مرتب و تمیزش ارمان و هویت این نسل شد

فضای بسته فرهنگی ایران دو دریچه بزرگ رو به این نسل عرضه کرد

دانشگاه آزاد و ایرانسل

دو محصول بزرگ سیاست گشایش فضای اجتماعی اصلاحات

آب پشت سد در تمام این سال‌ها به دنبال آن بود که از هر درز و سوراخ سنبه ای استفاده بکند و از حجم فشار طاقت فرسای درونی اندکی بکاهد لذا طبیعی بود که از فرصت استفاده کرده و ازین دو دریچه کوچک بازشده جریان آب بسیار پرفشاری خارج شود.

این جریان باعث تحولات اجتماعی در ظاهر جامعه شد.

در این سال‌ها گشت ارشاد تازه تاسیس شده بود. موزیک زیرزمینی(غیررسمی) داشت به طور کامل عرصه سلیقه موسیقیایی عامه مردم رو، که بعد از انقلاب همواره دست موسیقی لس آنجلسی بود، در دست می‌گرفت. تحولاتی در عرصه پاپ به وجود آمده و رپ فارس داشت خود را شکل داده و به مخاطب معرفی می‌کرد. دیگر چشم مردم نه به انتظار نوارهای شوی طنین بلکه به آهنگ‌های جدید خوانندگان داخلی زیرزمینی بود. موسیقی داخلی زیرزمینی در هر دو فرمت پاپ و رپ کامل گوی سبقت را از دست لس آنجلسی ها ربوده بود. در فرمت پاپ اشعار ساده‌تر و استعارات (به نسبت شعر آهنگ های ابی و امثالهم) کاهش یافته بود که آن را تبدیل به ترانه سرراست تری برای شنونده آثار پاپ می‌کرد. در فرمت رپ هم مضامین اجتماعی و مسائل ملموس زندگی در ایران پوشش داده می‌شد. چیزهایی که از آن‌ها در آثار خوانندگان لس آنجلسی که سالها از دختر بندر و عطر پیچک نیلوفر خوانده بودند، خبری نبود.

دانشگاه آزاد و ایرانسل دو پدیده ای بودند که حیات اجتماعی شهرها را تازه متحول کرده بودند و بر آتش فَساد و فحشاء می‌دمیدند. دانشگاه آزاد مثل قارچ در تمام کشور و در شهرستان‌ها در حال تاسیس بود و باعث شده بود که چهره ظاهری مناطق دور از مرکز نیز دستخوش تغییرات شود. مردمان بومی این شهرستان‌ها وقتی پوشش و روابط دانشجویان را می‌دیدند پس از کمی فاز مقاومت و حمله جوانان غیور پر تستسترون بدوی شهر با چوب و چماق و گاهی ایجاد مزاحمت و انگشت کردن دختران دانشجوی غیربومی(که از شهرهای بزرگ آمده بودند)، تسلیم شده و خود نیز مانند آنان لباس پوشیده و به اصطلاح "تیپ میزدند" و سپس در صرافت یافتن دوست دختر/پسر می‌افتادند. پدیده ایرانسل نیز باعث شده بود که قیمت سیمکارت که قبلا هم‌قیمت اتومبیل بود به قیمت آدامس تقلیل یابد و این باعث شیوع بی اندازه تلفن همراه شده و ارتباطات را تسهیل کرده بود.

اس ام اس پدیده پرمخاطبی بود، شبیه فرمت های اولیه نوعی شبکه رسانه ای که می‌توانست برخی تکست ها را به سرعت در سطح کشور پخش کند. محتوای این تکست‌ها عموما چیزهایی بود که بعدها با گسترش اینترنت و سوشال مدیا (اینجا فیسبوک مدنظره) اولین دیواره های پالیتیکال کاراکتنس عرصه عمومی فارسی را ایجاد کرد. از انتقادات و تمسخر دولت[آن زمان دولت احمدی‌نژاد بود

عرصه به وجود امده عرصه خود زرنگ پنداریِ باجناق محورِ کم‌خایه‌ای بود که گاهی خود را در شعار نخ‌نمای "سیاست پدر و مادر نداره" که در فرمت نصایح حکیمانه از سمت باجناق‌ها به گوش و آنال جوان‌ترها فرو میشد، نشان میداد. حاصل این جو آن شده بود که حتی فردی نوبادی در شهرستان‌های دورافتاده و فراموش شده مانند خرم دره زنجان با ابیک قزوین و حتی دیواندره کردستان جرات نمی‌کردند هنگام صحبت تلفنی با باجناق خود در مورد مسايل حساس حرف بزند "شنود میشه" و در جواب این سوال که چرا شما نوبادی ها رو کسی بخواد شنود کنه و اصلا چطور ممکنه با یه حالت "بابا تو خیلی ساده‌ای جوون، همونطور که قبلا گفتم سیاست پدر مادر نداره" طوری میگفتن که سیستمی تعبیه شده در مخابرات که نسبت به کلمه مورد نظر حساسه که اگه پشت تلفن بگیش اون مکالمه اتومات ضبط میشه.

سالهای ابتدای ظهور اینستاگرام مد نظرتان هست

اینستاگرام فارسی را افرادی مانند وحید خزایی که به زندایی مبارکشان چشم داشتن یا ندا یاسی که اینفلونسر قارچ پوستی بود و یا اونکه میگفت داهاتیا نیان تو پیج من قبضه کرده بودند و الان برای تان سوال است که چه شد که جذب این افراد شدیم؟ الان خیلی خفن تریم که صدف بیوتی را دنبال می‌کنیم

دوران sms هم تا حدودی همین روند تکرار شد

در ابتدا sms ها حاوی محتوا های فاخری از جمله سخن بزرگان بود

. خاصه شریعتی که در این سال‌ها بازخوانی میشد و البته در معیت فرهنگ ایران باستان که در آن سال‌ها بعد مدت‌ها دوباره در اذهان عمومی مطرح شده بود. سخنانی از کوروش بزرگ و گردنبند فروهر که باب شده بود(که بعد فرونشست جو مربوط، و با توجه به اغراق ها و مطالب نادرستی که منتشر شده بود و سخنان نیلز بور در مورد کوانتوم رو از زبان کوروش کبیر بیان کرده بودند، باعث شد که تا سالیان بعد دوباره سخن گفتن از کوروش کبیر و تمدن ایران حالتی پدید بیاورد شبیه شوخی برره‌ای در سال 89. لذا این گفتمان در اذهان عمومی تبدیل به امری چیپ شد که می‌توان جداگانه به دلایل آن و نقش احتمالی اندیشه چپ که با قهوه و کافه و شاملو در جامعه پا گرفت و تبدیل به مد فرهنگی شد، بدان پرداخت. بگذریم پرانتز بسته).

این ارمان شکسته شد و در اواخر دهه هشتاد محبوب ترین ژانر طنز ایرانی پ ن پ + دقت کردی... + دکتر شریعتی شد

در ابتدای شیوع اس ام اس در موجی کوتاه جوک های قومیتی به شدت پا گرفت و سپس با رسیدن به قله‌ای کوتاه دوران زوالش آغاز شد که به نوعی می‌توان گفت اساسا خود فرهنگ "جوک گفتن و تعریف کردن" به اون شکلی که وجود داشت هم دچار زوال شد. زیرا با وجود پدیده اس ام اس گفتن مطالب طنز به نوعی همه‌گیرتر و روندش دموکراتیزه تر شد.

برای اشتراک گذاری حداکثری sms شما نیاز داشتید مطالب نو افنس تری عرضه کنید چون محیط شما دیگر با پسر عمه و باجناق پدرتان پر نمیشد

و آناهیتا متولد 68 از کازرون ممکن بود با دیدن جکی که در مورد رشتی ها و ترک ها ارسال کردید به شما محلی از اعراب نذارد و شانس تصاحب بدنش را در رویای های بعد از دیدن مردان آهنین یا بازی علی کریمی تو بوندس لیگا نداشته باشید

طنز تغییر کرد

این روند پس از شیوع اینترنت و سوشال مدیا به شدت بالا گرفت به نحوی که ساختار مطالب طنز و محتوای آن دچار دگرگونی کامل شد. این تغییر رویکرد که منجر شد در اذهان عامه "جوک" تبدیل به "کسشر" شود باعث شد تا تعریف کردن جوک کمتر شنیده شده (که ممکن هم نبود چون مجموعه جک ها تعداد محدودی داشت که در چهارگوشه ایران همگان تعداد قریب به اتفاق آنها را شنیده بودند) جایش را به ساختن جوک خود بدهد. کسشرهایی با مضامین بسیار متنوع تری از اتفاقات روزمره گرفته تا سیاست و جامعه. خاصه آنکه با به شیوع شبکه های اجتماعی برای اولین بار سازنده جوک، لطیفه، طنز یا کسشر امروزی که همیشه پنهان بود، هویدا شد و بابت آن کردیت کسب کرد. این مسیری بود که ابتدای آن با شیوع اس ام اس آغاز شد.

اس ام اس ها آغاز کننده های روابط بین دختر و پسر بودند. چه بسا اس ام اس های تعمدا اشتباهی "بیداری؟" در ساعات آغازین نیمه شب (و سپس "شما؟" و ادامه چخ و پَخ) که باعث ایجاد روابط "بی/جی اف" شدند.

"کافی شاپ" ها به عنوان مکان دیت های اولین زیود مقدم بر "کافه‌"های امروزی بودند. با فضاهایی با رنگ شاد و احمقانه که در آن قلیان و آب هویج بستنی و گاهی کاپوچینو سرو میشد. فرهنگ قهوه‌خوری که بعدها جزو اصول فرهنگ دیت رفتن شد، هنوز جا نیفتاده بود و تازه داشت از سمت مرکز به سمت حاشیه میرفت. فردی که قهوه تلخ سفارش می‌داد هنوز آوانگارد به شمار می‌رفت. سفارش اسپرسو می‌توانست شبهه کم‌فروشی را در ذهن مشتری ایجاد کند.

شریان پرفشار رابطه جنسی خارج از چهارچوب ازدواج که قصد داشت از کانال سنتی که سال ها بود در بستر آن حرکت می‌کرد (صیغه، جنده، فاسقه، معشوقه) خارج شده و در کانال متمدنانه تر دوست پسر/دختر جای بگیرد، در آن سال‌ها از کانال سنتی با فشار زیاد سرریز شده و هنوز در بستر مدرن جاری نشده بود. این پروسه‌ای بود که در آن قرار بود زنا جای خود را به سکس دهد.

و چه بسا تشنه کامان(تشنه کامان؟کامان بزرگوار..کاماان) که در آرزوی غرقه در دریای فَساد شدن دست به هر خدعه و نیرنگی می‌زدند تا بلکه در نهایت جرعه ای به لب برسانند.

دوست پسر/دختر هم مثل ادعاهای عاشقی در آن دوره صرفا لفظی بود برای اطفای شهوت تجمیع شده.

و چیزی به نام دوست پسر/دختر تازه داشت باب میشد ولی فرهنگ استفاده از آن رایج نشده بود. (به نحوی که "بله متاسفانه علت بدبختی ما اینه که تو ایران هرچیزی اول خودش وارد میشه و بعد فرهنگش، آقا بقیه پول شما رو دادم؟" جزو مکالمات مرسوم در تاکسی ها بود. مردم در اماکن عمومی با خاطرنشان کردن پایین بودن سرانه مطالعه در ایران به همدیگر اندکی افسوس خورده و سر خود را دو تا سه بار به طرفین تکان داده و علت تیره‌روزی جامعه ایران را در این مسائل می‌جستند. بله در این سال ها اصلاح‌طلبان به خوبی کار می‌کردند.) هنوز دوست پسر/دختر بوی بکن دررویی و منو گول زد باهام خوابید و بعد منو نگرفت میداد.

فی الواقع بعد از عسر و حرج فراوان سکس متاعی بود که با ناگه در بازار موجود شده بود و بسیاری ترس غریبی داشتند که نکند ازین نمد مرا کلاهی نباشد و سرم بی کلاه بماند. لذا به شکل حریصانه ای به هر شیوه ای چنگ می‌زدند تا به غایت آمال خود که عمق زنی دست یازند. و رایج ترین و دم دستی ترین آن ابراز عاشقی بود. لذا هیچ بعید نبود که پسری برای رسیدن به "مالیدن از رو شلوار" (نوعی سکس محبوب و در دسترس بین جوانان دهه شصتی‌ها در دهه هشتاد) ادعای عاشقی کرده و قول ازدواج به هر کس بده.

مفهوم دوست اجتماعی که در آن زمان به وجود آمد و خود خدعه‌ای دیگر بود برای رسیدن به سکس(و زیر دسته های متنوع تری مثل داداشی، آجی و سایر واژه‌های مهوع که بعدتر به وجود آمده و سپس کمرنگ شدند). چیزی که بعدها به سوشال فرندتبدیل شد و قواعد آن بعضا و به نسبت قبل بیشتر رعایت شد.

دوست اجتماعی شخصی بود که در اصل مثل دوست همجنس قرار بود با وی برخورد شود. ولکن شخصی بود فرندزون شده که هنوز قابلیت های لازم برای دوست پسر/دختر شدن را نداشته و هنوز وارد زمین نشده است. لذا در نیمکت ذخیره دوست اجتماعی نشسته و بارها با قطع ارتباط طرف با زیدش برخاسته و خود را گرم می‌کرد تا مهیای آمدن به زمین بازی شود لکن دوباره روی نیمکت ذخیره می‌نشست.

و. در تمام این عرصه ها و دریچه ها کوشش نسلی دیده میشد که با فراگیر شدن ماهواره و pmc و رپ و تلفن همراه

فصلی مابین خود و پدر مادرای دهه چهلی خود به وجود آورد

که در تمامی جهات شکست خورد

این نسل از همان ارمانش که اصلاحات بود بگیر تا فیسبوکش که الان جولانگه ناسیونالیست های و شاعر های بدون. زندگی جنسی مناسب است شکست خورد و فرو ریخت

نسلی که در سالن های همایش دانشگاه به دنبال عبدالکریم سروش راه افتاده بود که مانیفیستی برای ازادی شان بپیجند

ان هم از جانب کسی که کتری را دم ان پر میکند

پنج سال...
ما را در سایت پنج سال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : raminkhaledian بازدید : 67 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 13:13